Erfan
قالب وبلاگ
درباره ي سايت

زندگي زيباست و زيبايي از آن ماست
موضوعات سايت
'گالري عكس
جك و لطيفه
جالب و خواندني
اس ام اس ها
اس ام اس مناسبتي
اس ام اس موضوعي
ضرب المثل
سخن بزرگان
دانلود ها
زندگي نامه و بيو گرافي ها
نويسندگان
پیغام مدیر سایت
سلام دوست من به سایت Erfan خوش آمدید لطفا برای استفاده از تمامی امکانات

دانلود فایل , شرکت در انجمن و گفتگو با سایر اعضا در سایت ثبت نام کنید







هارمين شعر از دفتر «مرگ رنگ»:



دير زماني است روي شاخه اين بيد 
مرغي بنشسته كو به رنگ معماست. 


نيست هم آهنگ او صدايي‌، رنگي. 
چون من در اين ديار، تنها، تنهاست.

گرچه درونش هميشه پر زهياهوست‌، 
مانده بر اين پرده ليك صورت خاموش. 
روزي اگر بشكند سكوت پر از حرف‌، 
بام و در اين سراي مي رود از هوش‌. 

راه فرو بسته گرچه مرغ به آوا، 
قالب خاموش او صدايي گوياست‌. 
مي گذرد لحظه ها به چشمش بيدار، 
پيكر او ليك سايه - روشن راياست‌. 

رسته ز بالا و پست بال و پر او. 
زندگي دور مانده‌: موج سرابي. 
سايه اش افسرده بر درازي ديوار. 
پرده ديوار و سايه‌: پرده خوابي. 


خيره نگاهش به طرح خيالي. 
آنچه در آن چشم هاست نقش هوس نيست. 
دارد خاموشي اش چون با من پيوند، 
چشم نهانش به راه صحبت كس نيست. 

ره به دورن مي برد حمايت اين مرغ‌: 
آنچه نيايد به دل‌، خيال فريب است. 
دارد با شهرهاي گمشده پيوند: 
مرغ معما در اين ديار غريب است.



امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : جالب و خواندني , شعر نو ,

تاریخ : چهارشنبه 07 خرداد 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 97

پنجمين شعر از دفتر «مرگ رنگ»:



روشن است آتش درون شب 
وز پس دودش 


طرحي از ويرانه هاي دور. 
گر به گوش آيد صدايي خشك‌: 
استخوان مرده مي لغزد درون گور.


ديرگاهي ماند اجاقم سرد 
و چراغم بي نصيب از نور. 

خواب دربان را به راهي برد. 
بي صدا آمد كسي از در، 
در سياهي آتشي افروخت. 
بي خبر اما 
كه نگاهي در تماشا سوخت‌. 

گرچه مي دانم كه چشمي راه دارد بافسون شب‌، 
ليك مي بينم ز روزن هاي خوابي خوش‌: 
آتشي روشن درون شب‌.



امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : جالب و خواندني , شعر نو ,

تاریخ : چهارشنبه 07 خرداد 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 102

ششمين شعر از دفتر «مرگ رنگ»:



آفتاب است و، بيابان چه فراخ!‌نيست در آن نه گياه و نه درخت‌. 


غيرآواي غرابان‌، ديگر 
بسته هر بانگي از اين وادي رخت‌. 



در پس پرده اي از گرد و غبار 
نقطه اي لرزد از دور سياه‌: 
چشم اگر پيش رود، مي بيند 
آدمي هست كه مي پويد راه‌. 

تنش از خستگي افتاده ز كار. 
بر سر و رويش بنشسته غبار. 
شده از تشنگي اش خشك گلو. 
پاي عريانش مجروح ز خار. 

هر قدم پيش رود، پاي افق 
چشم او بيند دريايي آب‌. 
اندكي راه چو مي پيمايد 
مي كند فكر كه مي بيند خواب‌.



امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : جالب و خواندني , شعر نو ,

تاریخ : چهارشنبه 07 خرداد 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 110

هفتمين شعر از دفتر «مرگ رنگ»:



ريخته سرخ غروب 
جابجا بر سر سنگ‌. 

كوه خاموش است‌. 
مي خروشد رود. 
مانده در دامن دشت 
خرمني رنگ كبود. 

سايه آميخته با سايه‌. 
سنگ با سنگ گرفته پيوند. 
روز فرسوده به ره مي گذرد. 
جلوه گر آمده در چشمانش 
نقش اندوه پي يك لبخند.

جغد بر كنگره ها مي خواند. 
لاشخورها، سنگين‌، 
از هوا، تك تك ، آيند فرود: 
لاشه اي مانده به دشت 
كنده منقار ز جا چشمانش‌، 
زير پيشاني او 


مانده دو گود كبود. 

تيرگي مي آيد. 
دشت مي گيرد آرام‌. 
قصه رنگي روز 
مي رود رو به تمام‌. 

شاخه ها پژمرده است‌. 
سنگ ها افسرده است‌. 
رود مي نالد. 
جغد مي خواند. 
غم بياويخته با رنگ غروب‌. 
مي تراود ز لبم قصه سرد: 
دلم افسرده در اين تنگ غروب‌.



امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : جالب و خواندني , شعر نو ,

تاریخ : چهارشنبه 07 خرداد 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 112

هشتمين شعر از دفتر «مرگ رنگ»:


 

شب سردي است ، و من افسرده‌. 
راه دوري است ، و پايي خسته‌. 


تيرگي هست و چراغي مرده‌. 

مي كنم ، تنها، از جاده عبور: 
دور ماندند ز من آدم ها. 
سايه اي از سر ديوار گذشت ، 
غمي افزود مرا بر غم ها
فكر تاريكي و اين ويراني 
بي خبر آمد تا با دل من 
قصه ها ساز كند پنهاني‌. 

نيست رنگي كه بگويد با من 
اندكي صبر ، سحر نزديك است‌: 
هردم اين بانگ برآرم از دل: 
واي ، اين شب چقدر تاريك است‌! 

خنده اي كو كه به دل انگيزم؟ 


قطره اي كو كه به دريا ريزم؟ 
صخره اي كو كه بدان آويزم؟ 

مثل اين است كه شب نمناك است‌. 
ديگران را هم غم هست به دل‌، 
غم من ، ليك‌، غمي غمناك است



امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : جالب و خواندني , شعر نو ,

تاریخ : چهارشنبه 07 خرداد 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 111

دهمين شعر از دفتر «مرگ رنگ»:



از هجوم نغمه اي بشكافت گور مغز من امشب‌: 
مرده اي را جان به رگ ها ريخت‌، 


پا شد از جا در ميان سايه و روشن‌، 
بانگ زد بر من : مرا پنداشتي مرده 
و به خاك روزهاي رفته بسپرده؟ 
ليك پندار تو بيهوده است‌: 
پيكر من مرگ را از خويش مي راند....



سرگذشت من به زهر لحظه هاي تلخ آلوده است‌. 
من به هر فرصت كه يابم بر تو مي تازم‌. 
شادي ات را با عذاب آلوده مي سازم‌. 
با خيالت مي دهم پيوند تصويري 
كه قرارت را كند در رنگ خود نابود. 
درد را با لذت آميزد، 
در تپش هايت فرو ريزد. 
نقش هاي رفته را باز آورد با خود غبار آلود.

مرده لب بر بسته بود. 
چشم مي لغزيد بر يك طرح شوم‌. 
مي تراويد از تن من درد. 
نغمه مي آورد بر مغزم هجوم‌.



امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : جالب و خواندني , شعر نو ,

تاریخ : چهارشنبه 07 خرداد 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 92

نهمين شعر از دفتر «مرگ رنگ»:



فرسود پاي خود را چشمم به راه دور 
تا حرف من پذيرد آخر كه :زندگي 


رنگ خيال بر رخ تصوير خواب بود. 

دل را به رنج هجر سپردم‌، ولي چه سود، 
پايان شام شكوه ام‌. 
صبح عتاب بود. 

چشمم نخورد آب از اين عمر پر شكست‌

 

...


اين خانه را تمامي پي روي آب بود. 

پايم خليده خار بيابان. 
جز با گلوي خشك نكوبيده ام به راه‌. 
ليكن كسي ، ز راه مددكاري‌، 
دستم اگر گرفت‌، فريب سراب بود. 

خوب زمانه رنگ دوامي به خود نديد: 
كندي نهفته داشت شب رنج من به دل‌، 


اما به كار روز نشاطم شتاب بود. 

آبادي ام ملول شد از صحبت زوال . 
بانگ سرور در دلم افسرد، كز نخست 
تصوير جغد زيب تن اين خراب بود.



امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : جالب و خواندني , شعر نو ,

تاریخ : چهارشنبه 07 خرداد 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 95

يازدهمين شعر از دفتر «مرگ رنگ»:



قصه ام ديگر زنگار گرفت‌: 
با نفس هاي شبم پيوندي است‌. 


پرتويي لغزد اگر بر لب او، 
گويدم دل : هوس لبخندي است‌. 

خيره چشمانش با من گويد: 
كو چراغي كه فروزد دل ما؟ 
هر كه افسرد به جان ، با من گفت‌: 
آتشي كو كه بسوزد دل ما؟ 
خشت مي افتد از اين ديوار. 
رنج بيهوده نگهبانش برد. 
دست بايد نرود سوي كلنگ‌، 
سيل اگر آمد آسانش برد. 

باد نمناك زمان مي گذرد، 
رنگ مي ريزد از پيكر ما. 
خانه را نقش فساد است به سقف‌، 
سرنگون خواهد شد بر سر ما. 


گاه مي لرزد باروي سكوت‌: 
غول ها سر به زمين مي سايند. 
پاي در پيش مبادا بنهيد، 
چشم ها در ره شب مي پايند! 

تكيه گاهم اگر امشب لرزيد، 
بايدم دست به ديوار گرفت‌. 
با نفس هاي شبم پيوندي است‌: 
قصه ام ديگر زنگار گرفت‌.



امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : جالب و خواندني , شعر نو ,

تاریخ : چهارشنبه 07 خرداد 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 93

دوازدهمين شعر از دفتر «مرگ رنگ»:




سكوت ، بند گسسته است‌. 
كنار دره‌، درخت شكوه پيكر بيدي‌. 


در آسمان شفق رنگ 
عبور ابر سپيدي‌. 

نسيم در رگ هر برگ مي دود خاموش‌. 
نشسته در پس هر صخره وحشتي به كمين‌. 
كشيده از پس يك سنگ سوسماري سر. 
ز خوف دره خاموش 
نهفته جنبش پيكر. 
به راه مي نگرد سرد، خشك ، تلخ‌، غمين‌.


چو مار روي تن كوه مي خزد راهي ، 
به راه‌، رهگذري‌. 
خيال دره و تنهايي 
دوانده در رگ او ترس‌. 
كشيده چشم به هر گوشه نقش چشمه وهم‌: 
ز هر شكاف تن كوه 
خزيده بيرون ماري‌. 


به خشم از پس هر سنگ 
كشيده خنجر خاري‌. 

غروب پر زده از كوه‌. 
به چشم گم شده تصوير راه و راهگذر. 
غمي بزرگ ، پر از وهم 
به صخره سار نشسته است‌. 
درون دره تاريك 
سكوت بند گسسته است‌.



امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : جالب و خواندني , شعر نو ,

تاریخ : چهارشنبه 07 خرداد 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 133

سيزدهمين شعر از دفتر «مرگ رنگ»:



دنگ‌...، دنگ .... 
ساعت گيج زمان در شب عمر 


مي زند پي در پي زنگ‌. 
زهر اين فكر كه اين دم گذر است 
مي شود نقش به ديوار رگ هستي من‌. 
لحظه ام پر شده از لذت 
يا به زنگار غمي آلوده است‌. 
ليك چون بايد اين دم گذرد، 
پس اگر مي گريم 
گريه ام بي ثمر است‌. 
و اگر مي خندم 
خنده ام بيهوده است‌. ....


دنگ‌...، دنگ .... 
لحظه ها مي گذرد. 
آنچه بگذشت ، نمي آيد باز. 
قصه اي هست كه هرگز ديگر 
نتواند شد آغاز. 
مثل اين است كه يك پرسش بي پاسخ 
بر لب سرد زمان ماسيده است‌. 
تند برمي خيزم 


تا به ديوار همين لحظه كه در آن همه چيز 
رنگ لذت دارد ، آويزم‌، 
آنچه مي ماند از اين جهد به جاي : 
خنده لحظه پنهان شده از چشمانم‌. 
و آنچه بر پيكر او مي ماند: 
نقش انگشتانم‌. 

دنگ‌... 
فرصتي از كف رفت‌. 
قصه اي گشت تمام‌. 
لحظه بايد پي لحظه گذرد 
تا كه جان گيرد در فكر دوام‌، 
اين دوامي كه درون رگ من ريخته زهر، 
وا رهاينده از انديشه من رشته حال 
وز رهي دور و دراز 
داده پيوندم با فكر زوال‌. 

پرده اي مي گذرد، 
پرده اي مي آيد: 


مي رود نقش پي نقش دگر، 
رنگ مي لغزد بر رنگ‌. 
ساعت گيج زمان در شب عمر 
مي زند پي در پي زنگ : 
دنگ‌...، دنگ .... 
دنگ‌...



امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : جالب و خواندني , شعر نو ,

تاریخ : چهارشنبه 07 خرداد 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 107

چهاردهمين شعر از دفتر «مرگ رنگ»:



شب ايستاده است‌. 
خيره نگاه او 


بر چهارچوب پنجره من‌. 
سر تا به پاي پرسش‌، اما 
انديشناك مانده و خاموش‌: 
شايد 
از هيچ سو جواب نيايد. 

ديري است مانده يك جسد سرد 
در خلوت كبود اتاقم‌. 
هر عضو آن ز عضو دگر دور مانده است ، 
گويي كه قطعه ، قطعه ديگر را 
از خويش رانده است‌. 
از ياد رفته در تن او وحدت‌. ...



بر چهره اش كه حيرت ماسيده روي آن 
سه حفره كبود كه خالي است 
از تابش زمان‌. 
بويي فساد پرور و زهرآلود 
تا مرزهاي دور خيالم دويده است‌. 
نقش زوال را 
بر هرچه هست‌، روشن و خوانا كشيده است‌. 


در اضطراب لحظه زنگار خورده اي 
كه روزهاي رفته در آن بود ناپديد، 
با ناخن اين جسد را 
از هم شكافتم‌، 
رفتم درون هر رگ و هر استخوان آن 
اما از آنچه در پي آن بودم 
رنگي نيافتم‌. 

شب ايستاده است‌. 
خيره نگاه او 
بر چارچوب پنجره من‌. 
با جنبش است پيكر او گرم يك جدال . 
بسته است نقش بر تن لب هايش 
تصوير يك سوال‌.



امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : جالب و خواندني , شعر نو ,

تاریخ : چهارشنبه 07 خرداد 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 88

پانزدهمين شعر از دفتر «مرگ رنگ»:



زخم شب مي شد كبود. 
در بياباني كه من بودم 
نه پر مرغي هواي صاف را مي سود 
نه صداي پاي من همچون دگر شب ها 
ضربه اي بر ضربه مي افزود. 

تا بسازم گرد خود ديواره اي سر سخت و پا برجاي‌، 
با خود آوردم ز راهي دور 
سنگ هاي سخت و سنگين را برهنه اي‌. 
ساختم ديوار سنگين بلندي تا بپوشاند 
از نگاهم هر چه مي آيد به چشمان پست 
و ببندد راه را بر حمله غولان 
كه خيالم رنگ هستي را به پيكرهايشان مي بست‌.

روز و شب ها رفت‌. 
من بجا ماندم در اين سو ، شسته ديگر دست از كارم‌. 
نه مرا حسرت به رگ ها مي دوانيد آرزويي خوش 
نه خيال رفته ها مي داد آزارم‌. 
ليك پندارم‌، پس ديوار 
نقش هاي تيره مي انگيخت 


و به رنگ دود 
طرح ها از اهرمن مي ريخت‌. 

تا شبي مانند شب هاي دگر خاموش 
بي صدا از پا در آمد پيكر ديوار: 
حسرتي با حيرتي آميخت‌.



امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : جالب و خواندني , شعر نو ,

تاریخ : چهارشنبه 07 خرداد 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 110

مطالب گذشته
» خوشا به حال ترك شيرازي »» سه شنبه 13 اسفند 1392
» زندگي زيباست.... »» دوشنبه 12 اسفند 1392
» خرید گلس عمده و سود فروش آن »» جمعه 15 دی 1402
» . »» جمعه 14 آذر 1393
» ضرب المثل ل م ن و ه ي »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» ضرب المثل هاي ع غ ف ق ك گ »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» ضرب المثل هاي س ش ص ض ط ظ »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» ضرب المثل د ذ ر ز »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» ضرب المثل ج چ ح خ »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» ضرب المثل پ ت »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» ضرب المثل ب »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» ضرب المثل الف »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي محمد اصفهاني »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي كامران و هومن »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي فرامرز اصلاني »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي عباس قادري »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي عليرضا افتخاري »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي عليرضا عصار »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي شهرام شبپره »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي شادمهر عقيلي »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي ستار »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي سالار عقيلي »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي سياوش قميشي »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي جواد يساري »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي ايرج بسطامي »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي اميد »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» بيوگرافي آغاسي »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» اس ام اس كريسمس 6 »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» اس ام اس كريسمس 4 »» چهارشنبه 30 مهر 1393
» اس ام اس كريسمس 5 »» چهارشنبه 30 مهر 1393
تعداد صفحات : 30
آمار کاربران

عضو شويد


فراموشی رمز عبور؟

عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
مطالب محبوب
جك و لطيفه بازدید : 439
زندگي زيباست.... بازدید : 211
عكس شير بازدید : 203
ضرب المثل پ ت بازدید : 203
ضرب المثل ج چ ح خ بازدید : 195
بدان كه ميداني بازدید : 193
الاغ بازدید : 193
عكس طبيعت بازدید : 191
عكس دو اسب زيبا بازدید : 189
آرش كمانگير بازدید : 187
گلايه قران از ما بازدید : 187
روانه بازدید : 185
تا گل هيچ بازدید : 183
سمت خيال دوست بازدید : 175
خبرنامه
برای اطلاع از آپیدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شوید تا جدیدترین مطالب به ایمیل شما ارسال شود
نظر سنجي
آيا وبلاگم را پسنديديد؟

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به Erfan مي باشد.

جدید ترین موزیک های روز



طراح و مترجم قالب

طراح قالب

جدیدترین مطالب روز

فیلم روز

Erfan