Erfan | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پیغام مدیر سایت آورده اند شیخ به همراه تنی چند از مریدان عازم بلاد کُفر گشته و به هتلی دخول کردند. به محض جلوس در اتاق، همی برق ها برفت و شیخ و مریدانش جملگی اندر کف برق بودندی , تا آنکه مریدی تلفنی در آن حوالی بیافت و با هزار بدبختی داخلی مورد نظر را شماره گیری نموده، لکن نتوانست منظور خود را بر هتل دار تفهیم نماید. مریدان یک به یک گوشی در دست گرفته و هرچه زور زدند تا منظور خویش تفهیم نمایند نشد که نشد !!! از قضا شیخ رو بر ایشان کرده و فرمودند: Animal ها، تلفن را بر من همی عرضه دارید تا شما را کار یاد دهم. شیخ چونان که گوشی در دست گرفتند با لهجه ای بسیار شیوا و فصیح عرض کردند: " Edison Dead In This Hotel " !!! و چون چشم بر هم زدنی برقها بیامد ... !!! آورده اند که مریدان دو به دو سرهای خویش را بر یکدیگر کوبیده و خشتکهای خویش جر همی بدادندی و سپس در گروه های سه تایی عازم خیابان های بی روح شهر پاتایا گشتند, بلکه اندکی آرام گیرند.
تاریخ : پنجشنبه 21 فروردین 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 113
روزی شیخ و مریدان در بیابان همی برفتی که ناگاه عربی سوار بر شتر به سمت ایشان بیامدی .... شیخ رو به عرب کردی و بفرمودی : ایا این شتر است؟! مرد عرب به خود فشار زیادی آوردی و سرخ گشتی و جان به جان آفرین تسلیم بنمودی .... جمله همه مریدان واله و حیران گشتندی و علت را از شیخ جویا شدندی ؟؟ شیخ بگفتا : وی (مرد عرب) جهت تلفظ پ ن پ به خود فشار آوردی و هلاک گشتی ...
تاریخ : پنجشنبه 21 فروردین 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 184
روزی شیخ مشغول مکالمه با سیم کارت ایرانسل خود بودی. اما مکالمه چنان طولانی گشت که مریدان پرسیدند: یا شیخ چگونه است که شارژ سیم کارت شما تمام نمیشود پس از چندین ساعت گوهرفشانی؟ شیخ لبخندی شیطان گونه زده و فرمود: از ان روی که من در فیس بوک یک (فیک اکانت) با نام (عسل جون) اختیار نموده و به وسیله ی ان ملت را شارژ ایرانسل تیغ همی زدمی!! و مریدان از فرط تعجب توان نعره و گریز به بیابان هم نداشتندی!!
تاریخ : پنجشنبه 21 فروردین 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 103
روزي استادی از فرنگ از شيخ ما پرسید: شما تو ایران چایی بیشتر میخورید یا قهوه؟
تاریخ : پنجشنبه 21 فروردین 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 122
مردان قبیله سرخ پوست از رییس جدید میپرسند:
تاریخ : چهارشنبه 20 فروردین 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 103
در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم میفروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود میکردند.
فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج میبرد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد... به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت:قیمت جهنم چقدره؟ کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. مرد به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم رو خریدم این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمیدهم...! آن مرد مارتین لوتر بود
تاریخ : چهارشنبه 20 فروردین 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 108
خانمی یک طوطی خرید. اما روز بعد آن را به مغازه پرنده فروشی برگرداند.
تاریخ : چهارشنبه 20 فروردین 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 120
ماس هیلر، مدیر اجرایی شرکت بیمه عمر ماساچوست و همسرش در بزرگراهی بین ایالتی در حال رانندگی بودند که او متوجه شد بنزین اتومبیلش کم است.
تاریخ : چهارشنبه 20 فروردین 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 101
خیلی قشنگه حتما بخونین تحت تاثیر قرار گرفتم
ﻗﺎﺿﯽ ﺣﮑﻢ ﺭﻭ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ : ﺍﻋﺪﺍﻡ !!!! ﺣﻀﺎﺭ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ! ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﮐﻪ ﺳﺮﺗﺎ ﭘﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻟﺮﺯ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﺴﺖ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺰﻧﻪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﻤﯿﺸﻨﯿﺪ !ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﻭ ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﻥ ! ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﯾﻪ ... ﻣﯿﮑﺮﺩ ! ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮ ﺑﮑﺸﻪ ﺍﻣﺎ ... ﻫﺮﺷﺐ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﻣﯿﺪﯾﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ... ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺑﻨﺪ : ﺑﯿﺎﺑﯿﺮﻭﻥ ! ﻭﻗﺘﺸﻪ ! ﺗﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺎﻫﺎﺷﻮ ﻗﻔﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ! ﺟﺎﺋﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪ ! ﺍﻓﮑﺎﺭﺵ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ! ﭼﺸﻤﺎﺷﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ . ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﮑﻮ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ . ﻗﺎﺿﯽ : ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺑﻐﻀﺶ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﺘﺮﮐﯿﺪ . ﮐﻼﻩ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺵ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺗﺎ ﺟﺎﺋﯽ ﺭﻭ ﻧﺒﯿﻨﻪ ! ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻃﻨﺎﺏ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻧﺶ ! ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﺵ ! ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ ! ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﮐﻤﮏ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﺵ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﺪ ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ: ﺑﯿﺎﺭﯾﻨﺶ ﭘﺎﺋﯿﻦ ! ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﭘﺎﺋﯿﻦ . ﺩﮐﺘﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺭﺳﯽﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎﯼ ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ ! ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺱ !!!!!!!!!!!! ﮔﺮﻭﻫﯽ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺭﺳﯿﺪﮔﯽ ﺷﺪﻥ ! ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ! ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻃﻨﺎﺏ ﺭﻭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﻪﮐﻠﯿﭙﺲ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ! ﺑﻌﻌﻌﻠﻪ !! ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﮐﻠﯿﭙﺲ ﺟﺂﻥ ﯾﮏﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ ... ﮐﻠﯿﺪ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﮐﻠﯿﭙﺲ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﮑﻨﯾﺪ
تاریخ : چهارشنبه 20 فروردین 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 112
یه روز یه آقایی با بچه ش ميرن سينما ميبينن جلوشون يه كچل نشسته!
تاریخ : چهارشنبه 20 فروردین 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 92
در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود ، پسر١٠ سالهاى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست . خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت . پسر پرسید : بستنى با شکلات چند است؟ خدمتکار گفت : ٥٠ سنت پسر کوچک دستش را در جیبش کرد ، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد . بعد پرسید : بستنى خالى چند است ؟ خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عدهاى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند ، با بیحوصلگى گفت : ٣٥ سنت پسر دوباره سکههایش را شمرد و گفت : براى من یک بستنی بیاورید . خدمتکار یک بستنى آورد و صورتحساب را نیز روى میز گذاشت و رفت . پسر بستنى را تمام کرد ، صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوقدار پرداخت کرد و رفت . هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت ، گریهاش گرفت . پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى ، ١٥ سنت براى او انعام گذاشته بود !
تاریخ : چهارشنبه 20 فروردین 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 112
یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود.
تاریخ : چهارشنبه 20 فروردین 1393 نویسنده : عرفان طهماسبي l بازدید : 123
مطالب گذشته
» خوشا به حال ترك شيرازي »» سه شنبه 13 اسفند 1392
» زندگي زيباست.... »» دوشنبه 12 اسفند 1392 » خرید گلس عمده و سود فروش آن »» جمعه 15 دی 1402 » . »» جمعه 14 آذر 1393 » ضرب المثل ل م ن و ه ي »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » ضرب المثل هاي ع غ ف ق ك گ »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » ضرب المثل هاي س ش ص ض ط ظ »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » ضرب المثل د ذ ر ز »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » ضرب المثل ج چ ح خ »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » ضرب المثل پ ت »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » ضرب المثل ب »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » ضرب المثل الف »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي محمد اصفهاني »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي كامران و هومن »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي فرامرز اصلاني »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي عباس قادري »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي عليرضا افتخاري »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي عليرضا عصار »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي شهرام شبپره »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي شادمهر عقيلي »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي ستار »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي سالار عقيلي »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي سياوش قميشي »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي جواد يساري »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي ايرج بسطامي »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي اميد »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » بيوگرافي آغاسي »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » اس ام اس كريسمس 6 »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » اس ام اس كريسمس 4 »» چهارشنبه 30 مهر 1393 » اس ام اس كريسمس 5 »» چهارشنبه 30 مهر 1393 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[ طراحی مجدد و ترجمه از : Ghaleb-Weblog.Ir ] [ طراح اولیه قالب ] |